برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1328 تاريخ : 27 دی 1393 ساعت: 14:8
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1415 تاريخ : 27 دی 1393 ساعت: 14:0
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1411 تاريخ : 5 دی 1393 ساعت: 20:19
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1591 تاريخ : 20 آذر 1393 ساعت: 23:4
چه زیبا گفت دکتر شریعتی:
برای کسی که می فهمد،هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمی فهمد هر توضیحی اضافه است...آنانکه می فهمند، عذاب میکشند.... و آنانکه نمی فهمند ، عذاب میدهند...مهم نیست که چه "مدرکی" دارید...مهم اینه که چه "درکی" دارید...مغز کوچک و دهان بزرگ میل ترکیبی بالایی دارند.کلماتی که از دهان شما بیرون می آید،ویترین فروشگاه شعور شماست...پس وای بر جمعی که لب را بی تامل وا کنند چرا که کم داشتن و زیاد گفتن مثل نداشتن و زیاد خرج کردن است...پس نگذارید زبان شما از افکارتان جلو بزند....!
سکوت عشق...برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1496 تاريخ : 16 آذر 1393 ساعت: 22:43
دوست خوب غم ها را از بین نمی برد...اما کمک میکند با وجود غم ها محکم بایستم...درست مثل چتر خوب که باران را متوقف نمی کند،اما کمک میکند آسوده زیر باران بایستم...
دوست داشتن را باید گفت...بیشتر دوست نداشتن ها نتیجه ی نگفتن دوست داشتن هاست.....(ویکتور هوگو)
سکوت عشق...
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1483 تاريخ : 16 آذر 1393 ساعت: 22:23
خدایا....
دریافته ام کسی که میگوید " برایم دعا کن..." از روی عادت نمیگوید...!
کم آورده است...دخل و خرجش دیگر با هم نمی خواند...صبرش تمام شده است...
ولی درد هایش هنوز باقی مانده است....!!!
مهربانم....
کاش میدانستی چقدر دردناک است،شنیدن جمله : "برایم دعا کن"
خدایا کمکش کن..هنوز هم به معجزه کرامتت ایمان دارد...
یا رب!!!
سکوت عشق...برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1191 تاريخ : 16 آبان 1393 ساعت: 13:56
هیچکس سرش آنقدر "شلوغ نیست" که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد
همه چیز بر میگردد به اولویت های آن آدم...اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت...فقط یک دلیل دارد...
"تو جز اولویت هایش نیستی"
سکوت عشق...برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1058 تاريخ : 16 آبان 1393 ساعت: 13:43
بعضی چیزها خیلی به هم میان...مثل زرشک وپلو....مثل ماست و خیار...مثل پنیر و گردو...
بعضی چیزها با هم بجوری هستن...مثل قورمه سبزی و ماست..مثل ماهی و گوجه فرنگی...مقل مربا و پنیر
اما.....
بعضی چیزها باهم بودنشون حال آدم رو به هم میزنه...مثل نون خامه ای و ترشی...مثل لواشک و کاپوچینو...مثل شیر و نوشابه....
زندگی ما آدم ها هم در کنار هم همین طوره...با بعضیا خیلی خوبیم...با بعضی ها یجوری هستیم...اما...
با بعضیا اصلا جور در نمیایم.....
پس تو انتخاب آدم های اطرافمون دقت کنیم...تا حال خودمون و زندگیمون رو به هم نزنیم....!!!!
سکوت عشق...برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 961 تاريخ : 16 آبان 1393 ساعت: 12:58
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1170 تاريخ : 1 خرداد 1393 ساعت: 22:18
اگر سری به تفرجگاههای نزدیک تهران یعنی درکه ، فرحزاد و دربند بزنید حتما"
چشمتان به جمال سینی های لواشک با طعم های گوناگون و نیز آلو و قیسی و ....
روشن می شود که با جلای خاصی زیر نور چراغ های کم مصرف و پر مصرف برق می زنند.
بسیاری از فروشندگان این کالاها نام های مختلفی بر روی محصولات چیده شده خود
بخصوص لواشک ها می گذارند .از آن جمله است آتیش پاره ، اوه اوه ، فریاد ، مشعل
و .....*
*دیروز دوست آگاهی برایم سرگذشت این محصولات را گفت. از آنجا که می دانم
بسیاری به ویژه بانوان عزیز مشتاق این محصولات هستند آن را بازگو می کنم تا هر
یک از ما به نوعی در این زمینه اطلاع رسانی کنیم .*
*دوستم داستان را از قول یک قهوه چی بیان می کرد . روزی که دوستم از زرق و برق
محصولات با قهوه چی سخن به میان آورده بود، قهوه چی شیشه ای که حاوی گردی بود
را از زیر سینک شستشوی ظروف خویش به در آورده بود و یک سطل پر از آب کرده بود.
نوک قاشق چایخوری از آن گرد را داخل آب ریخته بود و در چشم بر هم زدنی آن آب
همانند آب لبو قرمز شده و رفته رفته هر چه می گذشت به قرمزی آن افزوده می شد.
گفته بود این را بر روی آلو و لواشک ها می ریزند و چون نمیخواهند بهداشت با
بازرسی مغازه متوجه شود آن را در نزد من گذاشته و هر هنگام که نیاز پیدا کنند
به من مراجعه کرده و به مقدار نیاز گرفته و استفاده می کنند.دوستم پرسیده بود
که این گرد چیست ؟ فکر می کنید پاسخ چه بود ؟ *
*رنگ فرش !!!!!!*
*بله....رنگ فرش . مخلوطی از جوهر لیمو و رنگ فرش بر روی لواشک ها ریخته و هر
بخت برگشته ای که یک مدل را تست کند به واسطه جوهر لیموی موجود چنان راه بر
ذائقه او می بندد که طعم بقیه محصولات را متوجه نمیشود و گمان می کند همه ترش
هستند و یکی از یکی ترش تر. در حقیقت او مشغول تست جوهر لیمو به همراه رنگ فرش
است !!!!*
*حال لواشک ها از کجا می آیند و آن برگه های هلو و زردآلو و .....*
*از سمت بوئین زهرا به سمت تاکستان که بروی و هفتاد هشتاد کیلومتری دور شوی در
گوشه ای از کوههای حاشیه جاده روستائی وجود دارد به نام چشکین که ساکنان آن
همه آذری زبان هستند. مردها به باغداری اشتغال دارند و زنها به تهیه
لواشک.مردها محصولات باغها شامل آلو و زردآلو و هلو و گردو و ... را می
فروشند. از هر درخت ، تعدادی میوه بر زمین ریخته و می گندد.کرم می زند و ....
این نوع میوه ها جمع آوری شده و به دورن دستگاهی ریخته شده و چرخ می شود و سپس
با آب مخلوط و بر بالای بامی پر از خاک و سایر نباید ها پهن می شود و بدین
ترتیب لواشک بدست می آید. قهوه چی تعریف کرده بود که پسرش به همراه یک نفر
دیگر جهت خرید یک تن لواشک به آنجا رفته بودند و به لحاظ جو امنیتی ناشی از
ترس از اداره بهداشت ، اکثر ساکنین لواشک های تولیدی را به طرز ماهرانه ای در
زیرزمین خود و زیر نایلون محبوس کرده و رویش لحاف تشک هم انداخته اند و جلویش
هم دیواری که اگر مأمور آمد بگویند چیزی به نام لواشک نداریم ! و در شرایطی
کاملا" محرمانه و تحت اعتماد زیاد به مشتریان خود لواشک را در مقیاس های تن می
فروشند. حتی برای خرید لواشک باید به نحو مخصوصی بر کلون درب خانه کوفت تا
خانم فروشنده به بیرون آمده و مشتری را به درون خانه هدایت کند. جالب است
بدانید عواید حاصل از این کار فقط و فقط مصروف یک چیز می شود...خرید طلا !!!!
و آنچه در زنان روستای "چسکین" به وفور مشاهده می شود طلاجات و مسکوکات طلاست
که همگی از این راه بدست آمده اند .*
*نگهداری لواشک ها در آن شرایط موجب افزایش کرم های زنده در لابلای برگه های
لواشک می شود. هنگامی که این برگه های چیده شده در مقیاس تن خریداری شده و به
تهران آمده و پخش می شوند ، فروشندگان خرد آنها را به مغازه خود برده و ابتدا
پارچه ای خیس بر روی آنها می کشند تا کرم های زنده از روی لواشک ها محو شوند
ولی تخم کرم ها همچنان در لابلای لواشک ها موجود است و بسیاری با خوردن آنها
گمان می کنند که مشغول خوردن دانه های مثلا" زرشک یا برگه آلو و زردآلو و
.....هستند !!!! پس از کرم زدائی سطحی لواشک ها ، مخلوط جوهر لیمو به همراه
رنگ فرش بر روی لواشک ها ریخته شده و آماده مصرف ملت بدبخت می شوند !*
*دوستان *
*معمولا" بانوان و دختران ما بیشتر علاقمند به طعم های ترش و چنین محصولاتی
هستند . مردم ما ، از زن و مرد گرفته تا کودک و پیر و جوان هیچیک مستحق خوردن
چنین محصولاتی نیستند .بیائید با انتشار این اخبار تکان دهنده مانع مصرف آنه
توسط هر چند نفری که می توانیم گردیم
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1272 تاريخ : سه شنبه 30 ارديبهشت 1393 ساعت: 0:46
به سلامتی مادر♥ واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره!
به سلامتی مادر♥ بخاطر اینکه هیچوقت نگفت من همیشه گفت بچه هام...
به سلامتی مادر♥ بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت
به سلامتی مادر♥ بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته
به سلامتی مادر ♥بخاطر زندگی که همراه با شادی و امید و مهربونی بهمون میده
... به سلامتی مادر♥چون هیچوقت خستگیشو به رخمون نمیکشه و ازش گلایه ای نمیکنه
به سلامتی مادر♥ چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر زندگی یه لحظه هم معنی نداره،اماباتمام اینها...!!!!!
چه فریبانه بهشت را زیر پایت خواندند !!!!!♥♥♥♥♥
و زمین را بر سرت خراب کردند مـــــــــــادرم♥♥♥♥...
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1219 تاريخ : سه شنبه 30 ارديبهشت 1393 ساعت: 0:15
پدر زحمتکش برای تقسیم ارث خود
کتابِ قانون وصیت را خواند
وسپس در یک جمله وصیت کرد
نــــــداری را به مساوات تقسیم کنید.
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1170 تاريخ : سه شنبه 30 ارديبهشت 1393 ساعت: 0:10
شرمنده كورش....
از نسل آريايي چند پسر ابرو برداشته ماند....
از زن هاي اصيل ايراني، چند هرزه ماند....
از كاخ سلطنتيت ، چند پاره سنگ بجا ماند...
از كشورت يك گربه به جا ماند.....
شرمنده كورش....
كتيبه ات دست بيگانه هاست....
تخت جمشيدت ويرانه شد....
سنگ هايش فروخته شد، و مانده هايش دفتر جملات يادگاري ملت شد....
شرمنده روزت در تقويم ايران به رسميت شناخته نشده....
خليج پارست را خليج عرب ناميدند....
و بخاطر عرب ها زبان پارسي را فارسي ناميدند....!!!
شرمنده از قدرت ايران زمين، كه دنيا را مي لرزاند....
يك كشور ساده ي به ظاهر قوي باقي ماند....
جاي تاسف دارد.....!!!!
حكومتت را از كتاب تاريخ حذف كرده اند.....!
انگار كارهاي بزرگت در گوش اين نسل ها جا شدني نيست...
شرمنده كورش!!!!!!!
برچسب : نویسنده : مبینا angel9196 بازدید : 1746 تاريخ : سه شنبه 30 ارديبهشت 1393 ساعت: 0:06